تئاتر کودک و نوجوان، تجربهای رسمی از تئاتر است که طی آن، نمایشی برای تماشاگر کودک ارائه میشود. هدف اینگونه تئاتر، فراهم ساختن بهترین تجربهی ممکن برای تماشاگران کودک است. در این اجراها معمولاً بازیگران بزرگسال هستند. یکی از اهداف تئاتر خردسالان، ایجاد ارتباط بین تجربههای تئاتری و نیازهای گروه سنی مخاطبیناش است. ما با مخاطبی روبرو هستیم که ویژگیهای زیر را داراست:
-میزان دقت و توجه کودکان در این سنین، بسیار کوتاهمدت است و برای ایجاد ارتباط و درک بهتر نمایش، به نظارت دقیق و پیوستهی بزرگسالان نیازمندند. کودک در این سن، محتاج مراقبت و مواظبت است و به لحظاتی آرامبخش و سرشار از امنیت نیاز دارد تا بتواند آرام، خوشحال و راضی باشد.
-کودک در این سنین کنجکاو است. او هر چیزی تازهای را دوست دارد و به حرکات و اشکال جدید، مخصوصاً به محرکهای بصری قوی، بسیار علاقهمند است. کودکان دیگر را دوست دارد اما ممکن است به نظر آید که در موقع بازی، آنها را نادیده میگیرد. ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی، به مرحلهای از رشد زبان کودک اشاره میکند و آن را «تک گویی جمعی» مینامد. مرحلهای که کودک با خودش حرف میزند، اما فقط در صورتی که شخص دیگری حضور داشته باشد و حس سخنگویی او را تحریک کند. این مرحله، گامی ابتدایی در راهِ آموختن گفتگو با دیگران است. ویژگیهای نامبرده شده در نمایش بر این مسئله تاکید میکند که کارگردان باید عینی و بصری پیام بدهد. همچنین برانگیختگی به سخنگویی توسط بازیگران اجرا میشود.
-پنج سالگی، سن نسبتاً امن و با ثباتی است. اما از شش سالگی، کودک تحت فشار بیشتری است. از نظر روانشناسی، این فشار نشانهی آخرین مراحل رشد خودآگاهی است. هرچند تا قبل از هفت یا هشت سالگی، کودک نمیتواند خود را جای شخص دیگری بگذارد، اما در شش سالگی کمکم از نتایج اعمال و رفتارش بر دیگران آگاهی پیدا میکند. این آگاهی ممکن است سبب پرخاشگری، یا به سادگی سبب ناکامی او شود.
-کودک در این سن، در حال یادگیری قوانین محیط اطراف خود است و به چیزهایی که ممکن است به او صدمه بزنند – مثلاً ماشینها یا حیوانات عجیب- آگاه میشود. او به خصوص از کمبود امنیت میترسد. به همین دلیل است که در نمایشهای خردسالان 3 تا 5 سال پیام باید ساده بیان شود.
-کودک در این سنین، بسیار آرمانگرا است؛ بنابراین باید خوشبینی او را تقویت کرد. او نیاز دارد که احساس کند تصورات و قریحهی شوخی او درک شده و مورد تشویق قرار میگیرد. او میتواند با اسباب بازیهایش خلاقیتاش را تقویت کند و با مکعبهای چوبی یا اسباببازیهای ابتکاری اشکال جدیدی بیافریند. او نیاز دارد مطمئن شود که این بازی خیالی او مورد قبول و پسند قرار گرفته است. بازیهای گروهی او بسیار سادهاند، مثل گرگم به هوا یا پرتابکردن و گرفتن توپ، به طور مستقیم و از فاصلهی کم و غیره. حضور او به عنوان تماشاچی میتواند تعادلی بین آرمانگرایی و خوشبینی او ایجاد کند.
-کودک به محیط واقعی خود بیشترین علاقه را دارد و به حیوانات، داستانهای واقعی زندگی مادران، پدران و کودکان تمایل نشان میدهد.
-کودکان در این سنین، علاقهمندند نقش حیوانات و قهرمانهای خیالی را بازی کنند. این گروه سنی در مراحل اولیهی جامعهپذیری قرار دارند و از محیط اجتماعی خانواده به محیط اجتماعی جامعه وارد شده است. این علاقه و فهم نمایشی در کودک، برای فعالیت کنترلشده در جهت تئاتر مناسب است. کودک در این سن در حال تشخیص و تفکیک نهادهای اجتماع است و مخصوصاً به نهادهایی علاقمند است که محرکهای جدید و فرصتهای مناسبی برای تجربه – همراه با نشاط- در خصوص اتفاقهای خاص دنیای آشنای اطرافش را به او عرضه میکنند. اگر نمایش بتواند به میدان فعالیت و میزان دقت کودکان این گروه سنی بپردازد و نسبت به آنها آگاهی داشته باشد، آنها مستعد اولین تجربهی مثبت خود در تئاتر هستند.
لاله مالمیر، مدرس تئاتر کودکان و خردسالان