ساختن تئاتر توسط «نوجوانان»
این یادداشت حاوی عبارتهای کلیدیی ست که هر نوجوان و یا گروه نوجوانی که می خواهد تئاتر خودش را با دستهای خودش و بی نیاز از کمک و حضور بزرگسالان بسازد؛ سخت بدانها نیاز دارد. عبارتها ظاهرا از هم گسسته هستند ولی در کلیت تکمیل کننده و توضیح دهنده یکدیگرند.
– موضوع تئاتر درباره انسان است. درباره سرنوشت، عادات، رفتار، تصمیمات، بدبختی ها، خوشبختی ها و هر چیز مربوط به انسان.
– درگیری و جدال ایجاد کنید: تئاتر یعنی اینکه یک انسان چیزی را می خواهد (یا نمی خواهد) و همزمان با مانعی مواجه است: دختری پسری را می خواهد اما پدر دختر مانع است. پسری ماشینی را میخواهد بخرد اما پول ندارد. دختری نمیخواهد در رشته ای که مادرش می گوید ادامه تحصیل دهد اما از مادرش می ترسد. و…
– این درگیری باید الاکلنگی باشد. یعنی دو طرف درگیری نیروی تقریبا برابری داشته باشند تا برنده زود مشخص نشود. همچون دو بوکسور پرقدرت که بناست پانزده راند با هم مسابقه دهند و هر راند یک کدامشان برنده می شود و هیچ معلوم نیست مسابقه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. مثلا: دختری که پسری را می خواهد و پدرش مانع است. دختر از پدر یک آتو و نقطه ضعف دارد به همین خاطر پدر برخی جاها باید کوتاه بیایید.
– تئاتر فقط اجرای یک متن از پیش نوشته نیست. کل تئاتر یا بخشی از آن می تواند به شکل یک بازی، یک رقص یک تقلید یا اجرای یک آئین باشد. از فرمهای مختلف استفاده کنید. دعوای دو همکلاسی بر سر اینکه کدام کاپیتان تیم فوتبال مدرسه باشند را ابتدا به شکل یک رقص خیابانی، بعد آواز دوئت، بعد به شکل بازی خروس جنگی طراحی کنید.
– همزمان هم متن و اجرا را بسازید. با گروهتان بداهه بزنید و بداهه ها را مکتوب کنید. لحظات و صحنه هایی را انتخاب کنید که از لحاظ دیداری شنیداری و هیجانی جذاب باشند. لحظات و تصویرهای زیبا و نفسگیر، صداها و دیالوگهای غافلگیر کننده و مسحور کننده را انتخاب کنید. نترسید؛ باقی را دور بریزید.
– ابزار شما برای اجرای تئاترتان فقط بازیگران نیستند. عروسک، اجراگران، بازیکنان، رقصندگان، خوانندگان و نوازندگان هم می توانند به کارتان بیایند. از آدمهای معمولی دوستانتان هم کمک بگیرید. هر کدام از دوستانتان توانایی دارد که دیداری یا شنیداری ست. اجرایتان را براساس آن مهارتها بسازید.
– فضاسازی کنید. تعیین کنید هر صحنه تئاترتان چه فضا و چه مودی داشته باشد. اثرتان ضربان داشته باشد و یکنواخت نباشد. تنوع فضا ایجاد کنید. فضای شاد، غمگین، تامل برانگیز، تهییج کننده برای تماشاگر و…
– تکلیف تان را با تماشاگر مشخص کنید. می خواهید از دیدن تئاتر شما چه اتفاقی برایش بیفتد؟ میخواهید با تماشاگر چیکار کنید؟ خوشحالش کنید؟ به او اعتراض کنید؟ متاثرش کنید؟ یا…
– اسکلت تئاتر : دو خط را باید به موازات هم پیش ببرید: الف) قصه ب) اندیشه. این دو خط، اسکلت تئاتر شما را خواهند ساخت. قصه همان روایت درگیری یک انسان با مانعی بزرگ و قدرتمند است. اما اندیشه عبارت است از هدف و مقصود شما از قصه گفتن روی صحنه. قصه عشق دو دلداده را روی صحنه نشان می دهید که چه بشود؟ این پرسش #که_چه_بشود همان اندیشه شماست. در مورد این مثال اندیشه شما می تواند اینها باشد: عشق چیز مزخرفی ست/عشق ناممکن است/ عشق نجات دهنده انسانهاست و...
– ضربان تئاتر: هیچ تراژدیی نیست که لحظات شاد و مفرح نداشته باشد همچنین هیچ کمدی وجود ندارد که لحظات غم انگیز و تاریکی نداشته باشد. دنیا را مطلقا سیاه و سفید نبیینید و توانایی تشخیص طیفهای خاکستری را درون خود افزایش دهید. نمایش تان را بخش بندی کنید. هر بخش به یک رویداد و کنش عینی اختصاص پیدا کند. عینی یعنی قابل لمس و قابل احساس با حواس پنجگانه. هر بخش یک حال و هوای مشخص داشته باشد. شاد، امیدبخش، غمگین، خشن، مرموز، بیرحم، پرشتاب و…. بخش ها را در راستای کلیت نمایش رنگ آمیزی کنید تا تئاتری ضربان دار داشته باشید.
– از هر کجا که دوست دارید ساختن تئاتر را شروع کنید: هیچ فرمول و الزامی نیست. از یک صحنه جذاب مثلا صحنه پایانی شروع کنید. یا از یک شخصیت بامزه. هر چیز/بخش که شما را به وجد می آورد برای شروع خوب است. حرافی را کنار بگذارید و با کمک گروهتان اتود بزنید. در عمل و پس از آزمون و خطاست که متن نمایشنامه و طرح اجرا خود را به شما نشان خواهد داد. هر صحنه که خوب از آب درآمد را چند بار تکرار کنید تا نقاط کور و ضعفش آشکار شود و مشخص شود این صحنه کجای اسکلت دو خطی شما قرار می گیرد.
– خط سوم پنهانی اسکلت تئاتر: دست تماشاگر را قدم به قدم گرفته و با قصه و اندیشه تئاترتان همراه کنید. بدانید در هر بخش/صحنه قرار است برای او چه اتفاقی بیفتد و چه حسی داشته باشد و چه چیز را برداشت کند. تمامی اجزای تئاترتان را آزاد بگذارید تا بر احساس تماشاگر تاثیر بگذارد. تفکر درصورتی به جنب و جوش می افتد که نخست احساس و هیجان تماشاگر را تحریک کرده باشید. بازیگران، نور و لباس، دکور، صداها و موسیقی همه در خدمت تحریک و به هیجان آوردن احساسات تماشاگر باشند.
– بازیگردانی: بازیگران را تشویق کنید تا اشتباه کنند. اینگونه به آنها اعتماد به نفس می دهید و جرات و جسارتشان را افزایش می دهید. قدر اشتباهات و تصادفات را بدانید. لحظات شگرفی در اشتباهات نهفته است.
– چند غلط رایج را بشناسیم: ۱) تئاتر فقط در سالنهای رسمی اجرا می شود. ۲) تئاتر فقط اجرای یک نمایشنامه است. ۳) تئاتر حتما نیاز به یک مغز متفکر به نام کارگردان دارد. ۴) تئاتر فقط با بازیگران آموزش دیده اجرا می شود.
– سه تعریف جذاب از تئاتر: ۱) تئاتر می تواند یک بازی دسته جمعی سرخوشانه باشد که اساسش بر سر تصاحب یک شیئ یا رسیدن به یک هدف باشد. ۲)تئاتر می تواند تقلید کامل یک دعوای جانانه میان دو نفر نادان و احمق باشد. ۳) تئاتر می تواند رقصی خیابانی بین دو گروه رقیب باشد.
– حالا بهتر می توانم بگویم برای ساختن و تشکیل یک گروه تئاتر چه باید کرد: همین که خواست و اراده این کار را داشته باشی کافی ست. حتی اگر هیچ بلد نباشی. حتی اگر تنها باشی.
– ایده ات را با کسانی که دوست داری با تو باشند مطرح کن. آنها هم نیازی نیست بلد و دانای این فن باشند. نیازی نیست همه همفکر و همجهت باشید. همین که از کنار هم بودن اذیت نشوید کافی ست.
– گروه به یکباره شکل نمی گیرد و نیاز به زمان هست تا به شناختی درست از سلایق عقاید و رفتارهای هم برسید. به هم فرصت بدهید. اگر کسی رفت و بعد از مدتی دوباره آمد به او فرصت دوباره بدهید چرا که شاید در این وقفه تازه به ضرورت و هدف گروه، رسیده باشد.
– تا دو سه سال اول به سالن و سرمایه نیاز ندارید. برای عرضه کارتان می توانید به پارکینگ، حیاط، باغ، پارک، نمازخانه مدرسه و دانشگاه فکر کنید. سرمایه تان هم پول توجیبی هایتان خواهد بود. اولین تماشاگرانتان دوستان، آشنایان و هم کلاسی هایتان خواهند بود. برای حرفه ای شدن و اجرای عموم هیچ شتاب نکنید.
– با نادانی و ناتوانی مان چه کنیم؟ اگر ایده مناسب را پیدا کردیم و از پس اجرایش برنیآمدیم؛ آن وقت چه؟ گروه تئاتر یعنی همین. گروه یعنی نیازسنجی دسته جمعی. اینکه تشخیص دهیم برای تحقق ایده مان در چه بخشهایی ضعیف هستیم. چیزی را بلد نبودید آن را یاد بگیرید کلاس بروید. چیزی را نمی دانید مطالعه و پژوهش کنید.
– قانون بگذارید. قانون ساده فهم، قابل اجرا و یکسان برای همه: کشیدن سیگار ممنوع. دیر رسیدن به تمرین بیش از ۱۰ دقیقه ممنوع.
– برابری در کار گروهی اشتباه است. هر کس بر اساس میزان تلاش، دانش و تعهدش در گروه رشد خواهد کرد. نخواهید کسی را که می تواند و می خواهد که مسئولیت بیشتری در گروه داشته باشد با کسی که گروه برایش صرف زنگ تفریح است یکی کنید.
سامی صالحی ثابت، کارگردان و مدرس تئاتر نوجوان